در همه حال شعار ما قطع ایادی اجانب راست و چپ از کشور است زیرا رشد و استقلال و آزادی با وجود دخالت اجنبی از هر جنس و مسلک و مکتب، در هر امری از امور کشور، اعم از سیاسی و فرهنگی، اقتصادی و نظامی خواب و خیالی بیش نیست و هر کس در هر مقامی و به هر صورتی اجازه دخالت اجانب را در وطن عزیز ما، چه با صراحت و چه به وسیله طرحهایی که لازمهاش ادامه تسلط اجنبی یا ایجاد تسلط تازهای باشد، بدهد، خائن به اسلام و کشور است و احتراز از او لازم است زیرا اگر دخالت اجانب خصوصا آمریکا، شوروی و انگلیس وجود داشته باشد، هر رژیمی که روی کار بیاید تنها آلتی خواهد بود برای عقب نگهداشتن ملت و ادامه بدبختیها و محرومیتها از یک طرف و چپاولگریها و قلدریها از طرف دیگر، عوض شدن مهرهها گرچه ممکن است موقتا اوضاع را بهتر از حال حاضر کند ولی تاثیری در سرنوشت ما ندارد زیرا تمام بدبختیها و گرفتاریهای مسلمین از دخالت اجانب در مقدرات آنان است.
بیشک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل میدهد و با انحراف فرهنگ هرچند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میانتهی است، اگر فرهنگ جامعهای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا میکند و بالاخره در آن مستهلک میشود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست میدهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت میگیرد و سادهاندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکانپذیر است.
بیجهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است.
ملتی که منزوی بشود میتواند ترقی کند، مترقی میشود، ملتی که منزوی نیست نمیتواند به ترقی راه خودش را برود ملت غیر منزوی یعنی ملتی که اتکالش به دیگران هست، خوراکش را از دیگران میگیرد، اتومبیلش را هم از دیگران میگیرد، برقش را هم از دیگران میگیرد. این ملت تا آخر باید اسیر باشد. تا منزوی نشوید نمیتوانید مستقل بشوید. از انزوا ما چه ترسی داریم، ما آن روزی که منزوی نبودیم همه گرفتاریها را داشتیم، حالائی که منزوی هستیم مستقل هم هستیم. (1)
مردم شریف ایران و مسلمانان و آزادیخواهان تمامی جهان باید بدانند که اگر بخواهند بدون گرایش به چپ و راست و مستقل از هرقدرت و ابرقدرتی روی پای خویش بایستند، باید بهای بسیار گران استقلال و آزادی را بپردازند.
من دست و بازوی همه کسانی که بیادعا و مخلصانه در صدد استقلال و خودکفایی کشورند، میبوسم، باز سفارش میکنم که به خدا متکی باشید و برای همیشه زیر بار شرق و غرب نروید. مردم باید تصمیم خود را بگیرند؛ یا رفاه و مصرفگرایی یا تحمل سختی و استقلال، و این مسأله ممکن است چند سالی طول بکشد ولی مردم ما یقیناً دومین راه را که استقلال و شرافت و کرامت است، انتخاب خواهند کرد.
ما باید سالهای طولانی زحمت و مشقت بکشیم تا از فطرت ثانی خود متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش بایستیم و مستقل گردیم و دیگر احتیاجی به شرق و غرب نداشته باشیم و باید از همان بچهها شروع کنیم و تنها مقصدمان تحول انسان غربی به انسان اسلامی باشد. اگر این مهم را انجام دادیم، مطمئن باشید که هیچ کس و هیچ قدرتی نمیتواند به ما ضربه بزند. اگر ما از نظر فکری مستقل باشیم آنها چگونه میتوانند به ما ضربه بزنند. تنها آنها میتوانند از داخل خود ما به ما ضربه بزنند. در داخل فردی را درست کند - کما اینکه میبینید درست کردهاند - و بعد توسط آن هرچه میخواهند انجام میدهند.
هیچ ملتی نمیتواند استقلال پیدا بکند الا اینکه خودش خودش را بفهمد و تا زمانی که ملتها خودشان را گم کردهاند و دیگران را به جای خودشان نشاندهاند، نمیتوانند استقلال پیدا کنند. کمال تاسف است که کشور ما حقوقی اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد و این فرهنگ و حقوق را نادیده گرفته به دنبال غرب است. چنان غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان میکنیم غیر از غرب، دیگر هیچ چیز نیست. این وابستگی فکری، عقلی و مغزی غربی، منشاء اکثر بدبختیهای ملتها و ملت ما نیز هست و تا این غربزدگی از ملتها و مغزهای ملت زدوده شود، وقت طولانی لازم است.
اگر شما دیدید که غربیها در صنعت پیشرفتی دارند، اشتباه نشود. خیال نکنید که در فرهنگ هم پیشرفت دارند. شما دانشجویان عزیز خودتان در صدد باشید که از غربزدگی بیرون بیائید و گمشده خود را پیدا کنید. شرق، فرهنگ اصیل خود را گم کرده است و شما که میخواهید مستقل و آزاد باشید باید مقاومت کنید و باید همه قشرها بنای این را بگذارند که خودشان باشند. باید کشاورزان در صدد باشند که روزی خودشان را از زیر زمین بیرون بیاورند و کارخانهها خودکفا باشند تا صنایع کشورمان رشد پیدا کند. همچنین دانشگاهها خودکفا و مستقل باشند تا نیاز به غرب نداشته باشیم. جوانان ما، دانشمندان ما، اساتید دانشگاههای ما از غرب نترسند، اراده کنند در مقابل غرب، قیام کنند و نترسند.
ما تا بنای بر این نگذاریم که خودمان هم یک آدمی هستیم برای خودمان میتوانیم کار کنیم، ما به آن نان جوی که خودمان درست کنیم تا بنای بر این نگذاریم که همان نان جو را میخوریم و از خارج نمیخواهیم، نمیتوانیم درست کنیم کار را. ما تا بنای بر این نگذاریم که همان منسوجاتی که خودمان درست میکنیم کافیمان هست، منسوجات ما ترقی نمیکند و ما باز تابع غیر باید بشویم و دستمان پیش غیر دراز بشود.
چقدر برای یک مملکتی عیب است و سرشکستگی که دستش را دراز کند طرف آمریکا که گندم بده، کشکول گدائیش را باز کند پیش دشمنش و از او بخواهد که رزقش را بدهد، چقدر برای ما سرشکستگی دارد. این ملت بنای بر این نگذارد که کشاورزیش را تقویت کند و بسازد به آنکه خودش به دست میآورد، ما نمیتوانیم استقلال پیدا کنیم. تا این ملت بنابراین نگذارد که ما باید همه چیزمان از خودمان باشد، ما باید قطع رابطه اقتصادی، رابطه فرهنگی از خارج بکنیم. فرهنگ از خود ما باید باشد، اقتصاد هم از خود ما باشد، تا این بنا در تودهها نباشد و تا این مغزی که انگلی است و استعماری است عوض نشود و باورمان نیاید که ما هم آدم هستیم، نمیتوانیم استقلال پیدا کنیم. ما باید کاری بکنیم که خودمان را، همه قشرهای ملت و همه جوانان ما باورشان بیاید که ما هم آدمیم. تبلیغات چنان کرده است که ما را از آدم بودن بیرون کرده است، باورمان آمده است که آنها هرچه هست، هستند. اگر بخواهیم این مملکت ما یک مملکت مستقلی باشد، محتاج به غیر نباشد، باید آن کشاورزش و آن کارگرش و آن کارمندش و همه قشرها بنای بر این بگذارند که ما خودمان یک موجودی هستیم، یک آدمی هستیم، مملکتمان هم یک مملکتی است، همه چیز هم دارد، یک مملکت غنیای است و چنان کردند که ما باید در آنجائی که چاههای نفتمان هست گرسنگی بخوریم. آنجائی که آبها هم دارد هرز میرود و زمینهای سرشار هست که همه چیز از آن میشود ایجاد بشود، زمینها افتاده باشد و آبها هرز برود. این یک کارهای استعماری بوده. یعنی میخواستند در محیط نفت مردم گدا باشند تا کارگر ارزان باشد تا بتوانند استعمارشان بکنند. همه جا را، هر جا را با یک نقشهای عقب نگه داشتند تا استفاده کنند.
این نکته را من سابق هم گفته بودم که تبلیغات دامنهدار مخالفین با بشر، مخالفین با اصلاح بشر، اینها کوشش کرده بودند که در همه جاهایی که میخواهند تحت سلطه خودشان درآورند.
طوری کنند که باور بیاورند به اهالی آنجا که ما خودمان هیچ نیستیم و هرچه هست ما باید از آن طرفهای مرز، از آمریکا، از روسیه بیاوریم و یکی از علل عقبماندگی این کشورها همین بود که اصلا افکار خودشان را نمیگذاشتند که اینها به راه بیندازند و تبلیغات طوری شده بود که میترسیدند اصلا وارد یک عملی بشوند و خداوند تبارک و تعالی به ما منت گذاشت که این جمهوری اسلامی را موفق شدید شما جوانان، اینجا متحقق کنید و موفق شدید که از این باور غلطی که در بین کشور ما معروف شده بود، این باور غلط را بشکنید. شما مگر چه چیزتان از سایر بشر کمتر است، بشر همه جا یک جنس است و یک نوع است و یکی است و اینجا اگر بهتر نباشد از آنها بدتر نیست، لکن نگذاشتند که این بهترها و این مغزهای متفکر به کار بیفتد، آن مغز متفکرهایی که از ایران فرار کردند، آنها بودند که تفکرشان را برای آنها داشتند، برای خارجیها به کار میانداختند و اگر چنانچه یک نفر متفکری که وطن خودش را میخواهد، اسلام را میخواهد کشور خودش را میخواهد، این معنا ندارد که فرار کند. کجا فرار کند؟ و لهذا بهتر این بود که این مغزهایی که برای خارجه و آمریکا و برای شوروی در ایران کار میکردند، اینها بروند و مغزهای متفکری که برای خود کشور عمل میکنند، آنها باشند و بحمدالله در این دو سه ساله شماها اثبات کردید، جوان های ما اثبات کردند که میتوانند خودشان عمل بکنند و شما مطمئن باشید که در درازمدت شما همه کار میتوانید بکنید و امیدوارم که مغزها را به کار بیندازید و آن خوفهایی که ایجاد کرده بودند در کشورما، آن را هم کنار بگذارید و با شجاعت وارد بشوید و کار خودتان را انجام بدهید. همانطوری که با شجاعت ابرقدرتها را خارج کردید با شجاعت در فرهنگ خودتان کار بکنید و در کارهای خودتان. خودتان عمل بکنید و اتکاء خودتان را هر روز به کم خارج بکنید و یک وقتی برسد که ما هیچ اتکاء به خارج نداشته باشیم. همه چیز خودمان را خودمان تهیه کنیم. انشاءالله.
اینجانب نمیگویم ما خود همه چیز داریم. معلوم است ما را در طول تاریخ نه چندان دور خصوصا و در سدههای اخیر از هر پیشرفتی محروم کردهاند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً و مراکز تبلیغاتی علیه دستاوردهای خودی و نیز خود کوچک دیدنها و یا ناچیز دیدنها، ما را از هر فعالیتی برای پیشرفت محروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان خصوصا طبقه جوان به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه و به مسابقه کشاندن خانوادهها و مصرفی بار آوردن هرچه بیشتر که خود داستانهای غمانگیز دارد و سرگرم کردن و به تباهی کشاندن جوانها که عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراکز فحشاء و عشرتکدهها و دهها از این مصائب حساب شده برای عقب نگهداشتن کشورهاست. من وصیت دلسوزانه و خادمانه میکنم به ملت عزیز که اکنون که تا حدود بسیار چشمگیری از بسیاری از این دامها نجات یافته و نسل محروم حاضر به فعالیت و ابتکار برخاسته و دیدیم که بسیاری از کارخانهها و وسائل پیشرفته مثل هواپیماها و دیگر چیزها که گمان نمیرفت متخصصین ایران قادر به راه انداختن کارخانهها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوی غرب یا شرق دراز کرده بودیم که متخصصین آنان اینها را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادی و جنگ تحمیلی خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتهای ارزانتر عرضه کرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت کردند که اگر بخواهیم میتوانیم.
باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاستبازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسههای شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بینالمللی نکشند و با اراده مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد و آنچه انسانهای شبیه به اینان به آن رسیدهاند، شما هم خواهید رسید؛ به شرط اتکال به خداوند تعالی و اتکاء به نفس و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیها برای رسیدن به زندگی شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب، و بر دولتها و دستاندرکاران است، چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده، که از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمکهای مادی و معنوی تشویق به کار نمایند و از ورود کالاهای مصرفساز و خانهبرانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند. تا خود همه چیز بسازند.
تا غرب راه به اینجا دارد شما به استقلال خودتان نمیرسید و تا این غربزدههایی که در همه جا موجودند از این مملکت نروند یا اصلاح نشوند شما به استقلال نخواهید رسید، اینها نمیگذارند. ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سر پای خودمان بایستیم و بفهمیم ما هم موجودی هستیم.
اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقلی باشد که دیگران نتوانند در آن دخالت بکنند از خودتان باید شروع کنید. تمام خوف و ترسهائی که انسان دارد از دشمن، برای این است که خودش را میبیند. اگر چنانچه دید که خدا هست در کار، برای خدا دارد کار میکند نمیترسد، برای اینکه مقدرات دست اوست. گمان نکنید که شما خودتان میتوانید یک کاری انجام بدهید، شما آن هستید که اگر یک مگسی بیاید آزارتان بدهد شب نمیتوانید بخوابید و روز نمیتوانید آرام بگیرید، اگر یک پشه در شب بیاید نمیگذارد شما آرام بگیرید. شما آن کس هستید که اگر یک عنکبوت بیاید حمله به شما بکند میترسید، شما آن کس هستید که اگر یک گنجشک از شما یک چیزی بردارد برود قدرت ندارید از او پس بگیرد. همه عجز است، همه فقر است هرچی هست از اوست، از خداست.
این استقلالی که خدا داده به ما اگرعنایت او نبود کی میتوانستیم ما این کار را بکنیم؟ چطور ما میتوانستیم در مقابل این آشوب دنیا و این قدرتهای شیطانی دنیا یک همچو رژیمی را که همه دنبال این بودند که حفظش بکنند اگر عنایت خدا نبود شما با کدام قدرت میتوانستید این کار را بکنید؟ اگر عنایات خدا و توفیق خدا نبود شما هم چطور میتوانستید دست آمریکایی که دنیا را دارد میبلعد از کشورتان بیرونش کنید؟ از قراری که شنیدم رئیسجمهور آمریکا گفته است که ایران ما را تحقیر کرد. این اول کار است، ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد. اگر عنایات خدا نبود شما چطور میتوانستید یک قدرتی را که امروز آنطور وضعیت را دارد و آنطور جهازات را دارد و در همه دنیا ریشه کرده است چطور میتوانستید دستش را کوتاه کنید؟ این قدرت خداست، این عنایات خداست، غافل از این نباشید، اگر عنایات خدا نبود چطور شما یک نمونه در دنیا بودید که فقط شما الان در دنیا هستید که میگوئید نه شرقی، نه غربی و واقعا هم اینطوری است. ادعا ممکن است کسی بکند اما همه میدانند اینطور نیست. اگر عنایت خدا نبود کی میتوانست یک همچو کاری را بکند که در دنیا نظیر ندارد و نشده است؟ اینها عنایت خداست. این عنایت خدا را حفظ کنید و حفظش به این است که این کشوری را که به شما داده به آن خدمت کنید.
پاورقی
1. سخنان حضرت امام در شرایطی ایراد شد که آمریکا بعد از اشغال لانه جاسوسی اقدام به تحریم ایران نمود و در این رابطه از هیچگونه اعمال فشاری فروگذاری نکرد. اموال و دارائی های ایران در آمریکا بلوکه شد و فشار اقتصادی - روانی - نظامی بر روی کشور ما رو به افزایش نهاد. حضرت امام تحریم ایران توسط آمریکا را یک موهبت و یک عید ملی اعلام کردند و آن را کاملا مغتنم و به نفع ملت ایران دانستند. زیرا در شرایط محاصره اقتصادی و سیاسی، طبیعتا ملت ایران به ایستادگی و مقاومت و تفکر و نبوغ و ابتکار رو خواهد کرد و این امر در درازمدت منافع ملی ما را تضمین مینمود. در مقابل این تفکر که نشئت گرفته از اسلام ناب محمدی بود، بعضی از دولتمردان و سیاسیون در ایران بودند که تحریم اقتصادی و بایکوت ایران توسط آمریکا، آنان را متوحش ساخته بود. از نظر آنها انزوای ایران تهدیدی بود برای منافع ملی و لذا تلاش مینمودند که انقلاب با صرفنظر کردن از اصول خود در مقابل شیطان بزرگ زانو زده و متواضعانه و محقرانه عقبنشینی نماید. جناح لیبرال کشور که در آن زمان زمام دولت را در دست داشتند بر این خطمشی پافشاری میکردند و در مقابل حضرت امام و طیف وسیعی از پیروان و پابرهنگان و زخمخوردگان از آمریکا پشت سر معظم له به دفاع از اصول و آرمان های انقلاب برخاسته بودند.